کد مطلب:43142
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
تفسير فرازهاي دوم تا پنجم خطبه صدوسيام كه هنگام تبعيد ابوذر ايراد شده، چيست؟
«يا اباذَرًّ إِنَكَ غَضِبْتَ لِلّهِ فَارْجٌ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ»
[اي اباذر، تو براي خدا خشمگين گشتي، پس به آن خداوند اميدوار باش كه براي او غضب كردي].
چهار حالت رواني متقابل در انسان وجود دارد كه در سرنوشت او تأثير بسزائي دارد. اين چهار حالت عبارت است از رضايت و غضب و حب و بغض. معناي رضايت عبارتست از آن حالت پذيرش كه از پسنديدن و قانع شدن به يك موضوع بوجود ميآيد، اگر اين پسنديدن و اقناع بحد خواستن هم برسد، حب (محبت و علاقه) ناميده ميشود كه خود داراي مراتبي ضعيف و شديد ميباشد. بغض كه گاهي آن را خصومت و عداوت و كينه توزي هم ميگويند، عبارتست از حالت تنفر كه موجب بروز دشمني ميباشد. غضب معمولي همان حالت هيجان منفي ناشي از احساس حقارت و جوشش حس انتقامجويي است كه در انسان بوجود ميآيد.
ارزش اين چهار پديده رواني (حب و بغض و رضايت و غضب) مربوط به عوامل و انگيزههايي است كه پديدههاي مزبور را بوجود ميآورند. ملاك ارزش آنها عبارتست از كميت و كيفيت وابستگي آنها به كمال وجودي انساني.
بديهي است كه ارزش اين چهار پديده رواني بر كنار از وجود ضروري آنها در مجراي حيات طبيعي است، زيرا در آن هنگام كه عوامل ضروري حيات طبيعي آدمي موجب بروز آن حالات بوده باشد، داخل در منطقه ارزشها نيست. بعنوان مثال:
«إِنَّ الْقَوْمَ خافُوكَ علي دُنياهُم و خِفْتَهُمْ علي دينِكَ. فَاْتُركْ فيِ اَيْديِهم ما خافُوكَ عليهِ وَ اْهُرْبِ مِنْهُمْ بِما خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ»
[اين مردم براي دنياي خود از تو بيمناك گشتند و تو براي دين خود از آنها به ترس افتادي، پس اي اباذر، رها كن براي آنان آنچه را كه براي داشتن آن از تو بيمناك شدند و بگريز از آنان بجهت آن دين كه از آنان درباره آن به ترس و وحشت افتادي].
چه نيروي بزرگي در نفس حيواني مردم نهفته است كه ميتواند در برابر هرگونه سازندگيهاي هويت با عظمت انساني جلوگيري نمايد! اين چه بيماري صحت نماست كه نه تنها سالمسازي فرد و جامعه را نميخواهد بلكه آنرا نوعي ضرر و درد هم تلقي ميكند. با دقت در سرگذشت تكاپوهاي سازنده انبياء و اوصياء و اولياء و حكماي راستين تاريخ، در آنهنگام كه منطق تبهكاران خودكامه را در برابر آن پيشوايان انسانشناس و انسانساز مطالعه ميكنيم، ميبينيم كه آنان نه تنها تبليغ حقائق و اصول و مباني انسانيت را از طرف آن پيشوايان بي معني تلقي ميكردند، بلكه آن حقائق را عوامل ضرر و بد بختي و ركود خود تلقي ميكردند.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 23
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.